کوگانا

داستان تاریخی Archives - کوگانا

184 views بار
داستان کوتاه تاریخی مردانگی

داستان کوتاه تاریخی مردانگی

‌او “دزدى ماهر” بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند.در حین صحبت‌هایشان گفتند:چرا ما همیشه با “فقرا و آدمهایى معمولى” سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را از چنگشان بیرون مى آوریم؟! بیائید این بار خود را به “خزانه سلطان” بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد.البته دسترسى به خزانه سلطان هم کار آسانى نبود.آنها …تمامى “راهها و […]