کوگانا صبح سه شنبه‌ای که یک خبر از بی‌بی‌سی جهان را ترکاند - کوگانا






۱۳۵۱۳۹۰




حمله ۱۱سپتامبر به برج‌های دوقلو در نیویورک در سال ۲۰۰۱، از آن اتفاق‌هایی است که شاید هر صد سال یک بار رخ بدهد

برترین‌ها: حمله ۱۱سپتامبر به برج‌های دوقلو در نیویورک در سال ۲۰۰۱، از آن اتفاق‌هایی است که شاید هر صد سال یک بار رخ بدهد. صبح سه شنبه، قبل از اینکه کارمندان به مقصد برسند ناگهان هواپیمایی به برج های دوقلوی منهتن کوبید و جهان ترکید. هر کسی در هرجای دنیا اگر کاری در حال انجام دادن بود کنار گذاشت و پای تلویزیون رفت. بسیاری از این لحظه خاطره‌های متفاوتی دارند که سعی کرده‌ایم برای برخی از آنها را جمع‌آوری کنیم. 

صبح سه شنبه‌ای که یک خبر از بی‌بی‌سی جهان را ترکاند

این حادثه در زندگی برادر علی تاثیر سنگینی داشت:  برادرم که تو سفارت بود که همه روبیرون کردن، تو انکارا برای گرفتن ویزاش برای امریکا و داشت از پشت تلفن میگفت  برو‌بی بی سی رو‌نگاه کن لایو داره پخش میکنن حمله به امریکا رو اصلا نمیدوستم منظورش از حمله چیه؟ سه ماه زحمتش به فنا رفت وبرای همیشه مسیر زندگیش عوض شد

وحید شوکه شده بود: عجب شبی بود! توی جاده بودیم، یه جا موبایل آنتن داد، نمیدونم کی بود، زنگ زد که خبر رو شنیدین؟ زدیم رو رادیو صدای آمریکا، لابلای پارازیت‌ها یه چیزایی دستگیرمون شد! باورکردنی نبود!  دنیا یکباره عوض شد!

این لحظه، برای «عظیمی» هم یک صحنه متفاوت بود: داشتیم شو ترکی می دیدیم که برنامه قطع شد. زدیم BBC. خواهرم با زحمت یک چیزی ترجمه می کرد به ما می گفت. وقتی برج اول ریخت مادرم از آشپزخانه آمد چهارنفر جلو تلویزیون ایستاده بودیم. بعد از اون هشت دقیقه نفس گیر ایران استرالیا این تنها باری بود که همه ایستاده بودیم جلو تلویزیون.

برای «کتس» زیاد هم خاص نبود، فقط یادآوری کرد: دقیق یادمه! مسافرت شمال بودیم منم تازه با دوچرخه از بیرون برگشتم و دیدم بزرگتر‌ها انگار فینال جام جهانی باشه میخکوب پای تلویزیون نشستند و تحلیل می‌کنند.

مهدی تعریف کرد: آن روزها خانه پدری زندگی می‌کردم. طبقه بالا خواب بودم. بیدار شدم و آمدم پایین. تلویزیون توی حال روشن و مادر و خواهرم به کار روزمره مشغول و صدای تلویزیون هم خیلی کم. شبکه خبر داشت زنده پخش میکرد. بابان مجری بود. با دیدن تصاویر همانجا جلوی تلویزیون نشستم و اون روز کلاً اداره نرفتم.

برای «پیام» عجیب و غریب بود: تعطیلات تابستانی رفته بودیم مقصدِ همیشگی؛ دهاتمون. در تلویزیونِ خیلی خیلی کوچکِ خانه‌ی عموی کوچکتر، به زور صحنه را دیدیم. پدر سیگاری روشن کرد و گفت: سیاست آدم می‌کُشه. مبهوت و با دهانی باز هیچ نفهمیدیم.

نگار با این لحظه خاطره خاصی نداشت، فقط او را یاد خواب آشوبش انداخته بود: من چندبار خواب جنگ رو دیدم اون ایام. یه نقشه هم از ایران یادم مونده تو خواب که شبیه مثلثی شده بود که قاعدش میشد مازندران و گیلان و اونورا و نوکش هم حوالی اصفهان و اینا بود

این اتفاق خیال کاربر «گارداش» را به آمریکا برده بود: یازده سپتامبر انقد داستان عجیب و جالب زیاد داره قشنگ من چند وقت پیش یه ماه درگیرش بودم. سرنوشت آدمای تو برج، تئوری‌های ریزش، آدمایی که اون دور و بر بودن، پرسنل امداد و نجات، داستان هواپیما‌رباها.

کاربر «هلند» در آن لحظه مات شده بود: من اون موقع خونه دوستم در شهر Nijmegen و #هلند بودم که تلویزیون رو روشن کردم زدم کانال CNN و یهو دیدم یه هواپیما خورد توی یک برج و از برج دیگه هم داره دود میاد! یک لحظه با خودم فکر کردم داره در مورد ساخت یک فیلم هالیوودی بنام حمله به برج‌های دوقلوی نیویورک صحبت می کنه!

کاوه از جریان داخل ایران درباره فاجعه ۱۱سپتامبر گفته: یادمه توی حیاط دوچرخه سواری می‌کردم. فردا پس‌فرداش خاتمی یه پیام تسلیت فرستاد خطاب به ملت آمریکا، نه دولتش. تلویزیون هم تا ماهها اصرار داشت به جای یازده سپتامبر بگه حادثه بیست شهریور.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 143 views بار دسته بندی : وبلاگ تاريخ : 11 سپتامبر 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.